دیر آمد و زود رفت. گذاشتند که دیر بیاید و سعی کردند زود ببرندش. ولی آن زمان که نمی گذاشتند بیاید هم نمی توانستند نگذارند نباشد. و آن زمان که به خیال خودشان از میان بردنش نیز امتداش را تا انتهای تاریخ تضمین کردند.
آن زمان که آمد مرزها در هم ریخته بود؛ اعتقاد ها و ملت ها. زیاد طول نکشید اما آن زمان که رفت دل ها فرو ریخته بود؛ دوست ها و دشمن ها.
آنقدر نامرد در نبودش شرکت کردند که سلسه شان تا همین نزدیکی ها، تا میان خودمان ادامه دارد.تا همین فاصله ی بین من و تو او. که کم هم نیست.
وانقدر سنگین رفت و سنگین بود رفتنش که جبرییل
آنقدر فریاد زد تا همه شنیدند
" تهدمت والله ارکان الهدی، وانطمست اعلام التقی، وانفصمتالعروة الوثقی"
پایه های هدایت ویران شد و آیه های تقوا کم رنگ، به خدا سوگند که ریسمان ایمان از هم جدا شد
ای کاش همه می فهمیدند.
آنقدر علی بود که فقط علی می توانست باشد.
مشهد مقدس
- ۰ نظر
- ۲۴ مهر ۸۵ ، ۰۲:۲۴