از نو

۲ مطلب در مرداد ۱۳۸۶ ثبت شده است

نمی‏دانم چرا نوشته‏هایم چند وقتیست که ضمیرشان را گم کرده‏اند. شاید هم مرجع‏اش را؛ مرجع ضمیر را.

نوشته‏هایم - هایم = نوشته.

به همین راحتی خیلی هم سخت نیست.

فقط و فقط  یک نوشته. بدون حضور من. جواب و شاید هم شروع مساله همین است. شاید بگویی خوب است: " تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز." ولی این نبودن‌ها با آن از میان بلند شدن ها خیلی فرق دارد. این کجا و آن کجا. تو خودت نیستی که از جا بلند می‌شوی، دست خودت هم نیست و نیستی. از جا بلندت می‌کنند و جایت سه نقطه می‌گذارند - حالا که‌ها و چه‌ها‌یش هم از ندانسته هایم محسوب می‌شود-  از جنس همان آش کشک خاله است که بچگی‌هامان زیاد یادش می‌کردیم. تو اگر خودت بلند شوی باز هم هستی؛ خودت هستی.

می دانی این روز‌ها متن زیاد می‌نویسم اما برایم غریبند. من نیستم که روی کاغذ آمده‌ام و من نبودم که آن‌ها روی کاغذ آمدند.

شاید یک عابر بود، یک ناظر و یا حتی یک غافل؛ از همه چیز و همه کس.

زیاد می‌نویسم اما نوشته‌هایم جز برای تکرار تمرین چیز دیگری نیست و ندارد. تکرار این که مبادا یادم برود که روزی باید بنویسم و تمرین برای این که مبادا آن روز ندادم چگونه باید بنویسم.

مال بد هم بیخ ریش صاحبش بایگانی می‌شود و می‌رود در لیست انتظار فراموشی.

بزرگتر نشده‌ام، بهتر نشده‌ام، بیشتر نشده‌ام اما توقعم بزرگتر و بهتر و بیشتر شده.

شاید که آینده. همین.

پ.ن۱: مگر اشکال دارد یک ضمیر مفرد چند مرجع ضمیر داشته باشد. ما کردیم و شد.

پ.ن۲: قابل توجه بعضی از دوستان: هنوز دچار چگونگی نشده ام.

پ.ن ۳: وقت قرارداد اجاره خانه که تمام شد، صاحبخانه که می بیند مستاجرهایش آهی در بساط ندارند به بهانه اینکه در خانه باجناقم اتاقی برای شما تهیه کرده ام اسباب و اثاث مان را بار ماشین کرد وقتی از اطراف محل قدیمی مان دور شدیم به ناگاه راننده ترمز کرد و به همراه صاحبخانه اسباب مان را بر روی خیابان خالی کردند و رفتند."الان ده روزی است که در پیاده رو کنار دیوار مدرسه ای که نامش علی بین ابیطالب است سکنی گزیده اند. "مرد خانه مان راننده سرویس کارکنان ایران خودرو می باشد. پیمانی کار می کند. ماشین از خودمان نیست." دخترک رنگ پریده است و ده دوازده سالی بیشتر ندارد و در فضای اطراف بین وسیله های خانه نشسته است.این جا را حتما ببینید

پ.ن۴: این نسخه‌ی چاپی نشریه‌ی چند نفر طلبه هم آماده شد. دوستانی که طلبه‌اند و مشتاق آدرسشان را به وسیله‌ی میل نشریه یا میل بنده یا به هر وسیله‌ی کذایی دیگری که می‌توانند به ما برسانند تا انشاالله برایشان ارسال شود.  ترجیحا آدرس هایتان آدرس حوزه‌ی محل تحصیل باشد. نکته‌ی انحرافی: برای اینکه از این نشریه خوشتان بیاید حتما باید سرتان بوی قرمه سبزی بدهد.

چند نفر طلبه

http://www.chandtalabe.blogfa.com

 

نسخه‏ی الکترونیکی نشریه‏ی چند نفر طلبه

فعلا اینجاییم تاببینیم چی دنیا دست کیست

اگر کمی زیادی طلبگی بود، خوب طلبگی است دیگر.

 

فقط این‏ها را می توانید بخوانید:

- نه به جای سرمقاله!(منشور روحانیت)

- سخنی با رهبرانقلاب

- این تصاویر واقعی اند

- مارمولک

- ...

 

پ.س: این وبلاگ همچنان به حیات خود ادامه می دهد و قصد دادن حلوا به غیر ندارد.